Thursday, August 27, 2009

انسان هر از چند گاه مجبور می شود به در افتادن با روح کثافت زندگی خویش ، منطق حکم به خودکشی دسته جمعی می کند و آدم منطقی چاره ای نخواهد داشت ، سرنوشت ماهم همین است ، اینک در آستانه ی نقطه ای دیگر از تاریخ این کشتارگاه صنعتی در این سرزمین فراموش شده ی پروردگاران زمین و انسان ، یا سر به تیغ جلاد باید سپرد بی آنکه خواسته باشیم یا تن می فروشیم به
به طاعونی که سراسر با ما خواهد ماند تا واپسین دم زیست . انسان حیوانی است سیاسی نه ازآنرو که شهر را می سازد ، از آنکه توان جیغ کشیدن دارد ، توان کمک خواستن ، توان بارها سر افکنده شدن .
کسی مارا نمی نگرد کسی نمی داند در این سیاه چاله چه بلائی قرار است بر سرمان بیاید و آنان که می دانند هم کاری از دستشان بر نمی آید ، تنها منتظریم ، منتظر دستور یا میلی که کی دری باز شود ، نوری بتابد که کاش نتابد و چهره های هم بند هائی که شاید آخرین لبخند انسانی را تجربه کنیم و اولین عشق را بیاد آوریم

No comments: